معنی حسگر الکترونیکی
حل جدول
سنسور
چیپ الکترونیکی
تراشه
ابزارک الکترونیکی
گجت
گجت
مسیر الکترونیکی
مدار
تنظیمکننده الکترونیکی
اپراتور
صفحه الکترونیکی
لمسی
قطعه الکترونیکی
کیت
ابزاری الکترونیکی
ترانزیستور
پست الکترونیکی
ایمیل
فرهنگ واژههای فارسی سره
پرواسنده
فارسی به عربی
الکترونی
فارسی به آلمانی
Elektronik, Elektronisch
اصطلاحات سینمایی
سیستم نمایابی که تصاویر در حال فیلم برداری را روی صفحه تلوزیونی کوچکی می اندازد و در نتیجه امکان می دهد عوامل فیلم به ویژه کارگردان و مدیر فیلم برداری آن را ببینند و دستور العمل های لازم را به فیلم بردار، نور پرداز، بازیگر و سایر عوامل بدهند.
واژه پیشنهادی
کیت
معادل ابجد
1035